کد مطلب:35382
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
آيا شفاعت باعث نمي شود تا شفيع، خداوند را وادار كند كه اراده خود را بشكند و برخلاف آن كار ديگري انجام دهد؟
قبول شفاعت نه سبب مي شود اراده ازلي او تغيير يا بد و نه از باب خطا و دگرگوني حكم سابق اوست، بلكه از باب تغيير و دگرگوني حال مشفوع است. مثلا، خداوند سبحان مي داند فلان انسان حالات مختلفي دارد، در فلان زمان تحت شرايط ويژه فلان حالت ناهنجاري را به خود مي گيرد و خداوند هم يك اراده ازلي در تمام جهان امكان دارد كه به نتايج و عصاره هاي اعمال و رخدادها بر ميگردد و يك اراده فعلي خارج از ذات نسبت به حوادث خاص و جزئي دارد كه تغيير پذير است. چون حال شخص مورد شفاعت دگرگون شد، خداوند درباره او اراده اي متناسب مي كند. سپس در زمان ديگر حال ديگري بر خلاف حال اول، آن هم تحت شرايط خاص، به خود مي گيرد. خداوند نيز اراده ديگري متناسب با حال دوم درباره او اتخاذ ميكند، زيرا خداوند در هر روز شأني و كاري دارد: «كُل يَوم هُو في شَأن» الرحمن/29. و هر چه را بخواهد محو وهر چه را بخواهد اثبات مي كند و نزد اوست ام الكتاب: «يَمْحُوا الله ما يَشاء و يُثْبِت و عَندَه ام الكتاب» رعد/39.
و به طوري دست هاي قدرت او هميشه باز است كه هرگونه بخواهد انفاق و بخشش مي كند: «بَل يَداه مَبْسوطَئان يُنْفِق كَيف يَشاء» مائده/64. بنابراين، تغيير و دگرگوني در اراده ازلي خدا نيست، بلكه در اراده فعلي خارج از ذات خداست؛ چون در مراد و معلوم دگرگوني رخ داده است.
مثالي كه مطلب فوق را روشن مي كند اين است كه ما مي دانيم شب هنگام هوا تاريك مي شود و ما براي ديدن نيازمند نور هستيم، و نيز مي دانيم كه سرانجام، شب سپري مي شود و در پگاه هوا روشن مي گردد. لاجرم نخست اراده ما تعلق مي گيرد كه براي تاريكي شب، چراغ تهيه و روشن كنيم، و پس از پايان شب آن را خاموش سازيم. در اين مثال اگر از منظر خاص نگاه كنيم اراده و علم ما دگرگون نشده و تغيير نيافته است، بلكه دگرگوني از آن مراد و معلوم ماست؛ يعني شب و روز پديد آمده و دگرگون شده است. بنابراين، هر اراده اي بر مرادي و هر علمي بر معلومي به طور صحيح منطبق گرديده است.
آري علم لايتغير خدا آن است كه با بقاي معلوم و مراد بر همان حالي كه داشتند علم و اراده بر آن منطبق نشود كه از آن به «بدا و فسخ» تعبير مي آوريم، و نمونه آن در انسان بسيار پيش مي آيد كه معلوم و مراد به حال اول خود باقي بماند و علم و اراده او خطا مي شود؛ مثلا شبحي را از دور مشاهده مي كنيم و مي گوييم انساني است كه به طرف ما مي آيد، ولي چون نزديك و نزديكتر شد خواهيم ديد كه اسب است. اين اسب از اول اسب بود، ولي علم ما به اين كه او انسان است دگرگون شد و خطا بودن آن روشن شد، ليكن اين گونه دگرگوني ها در علم خدا محال است، بلكه انسان در مرحله نخست گنه كار بود و مجرم شناخته مي شد. او پس از تحول درني مثلا توبه كرد و مشمول رحمت گسترده خداوندي قرار گرفت. خداوند نيز در ازل براي او دو حكم در نظر گرفته و دو نوع اراده دارد كه هر كدام موضوع خاص خود را مي طلبد؛ اگر انسان به طغيانگري و سركشي ادامه داد حكم اول كه همان كيفر سنگين است درباره او به كار گرفته مي شود، و اگر به خدا بازگشت و نگران قبر و قيامت و حشر عذاب شد، سرانجام از راه شفاعت به درياي بي كران رحمت، عفو، احسان، تفضل و كرم خداوند خواهد رسيد و قطره اي از آن را خواهد چشيد. پس دگرگوني در علم و اراده خداوند پديد نيامده و آنچه تغيير پذيرفته موضوع ها و حالات است. پس همه دگرگوني ها از ناحيه معلوم و مراد است، نه در ناحيه علم و اراده الهي، مگر بعد از تفكيك اراده ذاتي از اراده فعلي.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.